موضوعات مطالب
آرشيو مطالب
صفحه ها
آمار و امكانات
درباره وبلاگ

علیرضا آیت اللهی هستم ؛ متولد 1324 در یزد ؛ تحصیل و تخصصم در مردم شناسی است ؛ و تجربه و تعهدم به مردم مسلمان و مطالعات فرهنگ و تاریخ اسلامی . بنابر این در حوزه ی مردم شناسی و تاریخ روحانیت ، مبلغان و مروجان مذهب شیعه دوازده امامی یزد ، می نویسم که تعداد کثیری از آنان از اجداد بنده ی « حقیر فقیر سراپا تقصیر » هستند ... پس ، محور کار بر معرفی روحانیانی است که نام خانوادگی آیت اللهی دارند ؛ از شهر یزد برخاسته اند ؛ و اجداد و خویشان آنان .
پیوندها
پیوندها
سایر امکانات
پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند، آرزو مى كند كه سراسر سال، رمضان باشد
روحانیان « آیت اللهی » مکلٌا : از بیداد رضا شاهی در یزد (1)


روحانیان « آیت اللهی » مکلٌا : از بیداد رضا شاهی در یزد (1)

آقا شیخ محمد آیت اللهی ، فرزند آقا شیخ علی فیروز آبادی

متولد 1316 قمری / 1278 خورشیدی ؟

تحصیلات حوزوی را در یزد داشته اند

طی مذهب زدائی های رضا خانی به سوی نهادهای اداری – مذهبی دولتی جذب شده با عنوان ریاست دفتر دادگستری یزد مشغول ، و بالاجبار مکلٌا گردیده اند .

در زمان ریاست ایشان ، دفتر دادگستری یزد نقش بسیار مهمتری داشته است

بنا به نقش تمرکزی دفتر و روحیه دینی – اخلاقی – نیکوکاری و باصطلاح کسب ثواب و حسنه ، بسیاری از دعاوی را در همان دفتر دادگستری یزد رتق و فتق کرده فیصله می داده اند ؛ چنانکه غالبا" پرونده ای تشکیل نمی شده است .

در سالخوردگی بیماری مزمن ریه از فعالیتهای ایشان کاسته است

تعلق خاطر ایشان به مسؤولیت دینی و روحانیت چنان بوده است که پیشوند شیخ را به نام فرزندان ذکور خود اضافه می نموده اند ؛ و فرزندانی مذهبی به جامعه هدیه کرده اند که مشهورترینشان آقا شیخ علی آیت اللهی روحانی ، واعظ ، سخنران مشهور و خطیب و دبیر فرهنگ یزد بوده اند .

فرزند ذکور سوٌم ایشان ، جناب آقا شیخ مهدی آیت اللهی ، فرهیخته ادبیات در اصفهان و دبیر نمونه ادبیات در آموزش و پروش یزد با وجود بازنشستگی همچنان به فعالیتهائی اجتماعی می پردازند .

ایشان در سال 1349 در یزد درگذشته در مقبره اختصاصی جدٌ خود ، آخوند ملٌا اسماعیل عقدائی یزدی به خاک سپرده شده اند .

روحشان شاد و یادشان گرامی

·        این سایت از هرگونه یادداشت تکمیلی در معرفی آن شادروان استقبال کرده بدونِ ، یا با نام نویسنده یادداشت ، در همین بخش میآورد



برچسب :
نوشته شده در سه شنبه سیزدهم 4 1396 توسط agasyyidyahya | لينك ثابت | (0) نظر
روحانیان مکلٌا از طایفه آیت اللهی یزدی

روحانیان مکلٌا از طایفه آیت اللهی یزدی

لباس روحانیت معمولا" یک مُشَخِص یا علامت ممیزه روحانیان از سایرمردم است .

چنین لباسی متاسفانه در طول تاریخ مورد سوء استفاده ی کسانی قرار گرفته است که بدون داشتن سواد وصلاحیت مربوط به منظور نوعی اشتغال و کسب درآمد ، پرستیژ اجتماعی یا حتی گریز از خدمت اجباری ( خدمت وظیفه عمومی که شامل طلاب علوم دینی نمی شده است ) ، از آن استفاده کرده اند ؛ بخصوص که هرکس وارد حوزه ی علوم دینی می شده است حق مشروع ملبس شدن به لباس روحانیت داشته است ؛ و پس از حتی چند روز ترک تحصیل کرده از لباس روحانیت استفاده می کرده است . لذا جریان مجوٌز لباس روحانیت پوشیدن و بخصوص عمٌامه بسر گذاشتن در حضور جمعی دیگر از روحانیان ، به عنوان شاهد ، به وجود آمده است .

« طلاب معمولاً پس از اتمام لمعتین - پایان دوره‌ی مقدمات- معمم می‌شوند و لباس روحانیت می‌پوشند. در گذشته بسیاری از همان ابتدای طلبگی ملبس می‌شدند، اما پس از گسترش حوزه‌های علمیه برای مدیریت و نظارت روحانیون، اتمام مقدمات را شرط پوشیدن لباس قرار دادند . »..

پس از سختگیری های دوران رضاشاه در باره روحانیت شیعه ی دوازده امامی و از جمله به بهانه ی همین سوء استفاده ها کسانی که در آموختن علوم دینی خلوص نیٌت داشته اند حتی با کت و شلوار و کراوات در مدرس بزرگان حاضر شده به تحصیلات خود تا درجات بالا ادامه می داده اند ؛ که :

-      برخی پس از اخراج رضا شاه از کشور به لباس روحانیت ملبس شده به امور روحانی پرداخته اند

-      برخی ملبس شده به اموری دیگر اشتغال یافته اند

-       

-      برخی بدون ملبس بودن حتی به تعلیم در حوزه ها اشتغال داشته اند که از همه مشهور تر آیت الله العظمی جهانگیر خان قشقائی – آیت الله ابوالقاسم گرجی – و... حجت الاسلام سید جعفر شهیدی می باشند .

-      برخی نیزبدون آنکه به لباس روحانیت ملبس باشند و حتی با لباس کت و شلوار و کراوات و کلاه شاپو ، حتی با ریش تراشیده ، در مشاغلی که غیر روحانیتی شناخته می شده است ، نقش دین در جامعه را مستحکم نموده اند

-       

به دو گروه اخیر « روحانیون مکلٌا » لقب داده اند ؛ مکلٌا دارای مفهوم وسیع تری هم شده است :

« مکلا در مقابل معمم است. مُعَمَّم یعنی کسی که عمامه بر سر دارد و مُکَلّا واژه‌ی خودساخته از کلاه است، یعنی کسی که کلاه بر سر دارد. این واژه در زمانی رواج یافته است که پوشیدگی سر و کلاه داشتن در میان مردم رواج داشت و اینک بر هر غیر معممی اطلاق می‌شود . »

 

( ادامه دارد )


برچسب :
نوشته شده در چهارشنبه هفتم 4 1396 توسط agasyyidyahya | لينك ثابت | (0) نظر

X