روحانیان « آیت اللهی » مکلٌا از بیداد رضا شاهی در یزد (5)
( دکتر ) حاج سید طاهر آیت اللهی (3)
درست است که در دهه های 1330 و تاحدودی 1340 کسانی که به
کلاه شاپو مکلٌا بودند نزد مردم قشر مرفٌه جامعه ، و باصطلاحِ جهانی « یقه سفید »
، محسوب می شدند (1) امٌا مجموعا" کمتر کسی در ظاهرحاج آقا سید طاهر آیت
اللهی یک دکتر در پزشکی و یک ثروتمند می دید . ایشان از زمان اجبار رضا خانی مکلٌا
شده بودند و از کت و شلوار و کلاه شاپو استفاده می کردند . بگمانم هیچگاه کراوات
نبسته بودند ؛ و با حفظ ریش یا درواقع « ته ریش » (2) ، احتراز از پوشیدن پیراهن
یقه انگلیسی ، پوشیدن پیراهن سفید یقه آخوندی و... ، باصطلاح « حفظ ظاهر » می
کردند ؛ و وفاداری خود را به روحانیت شیعی – اسلامی نشان می دادند .
با وجود توانائی مالی کافی به ندرت دیده ام که کت و شلوار
نو بر تن داشته باشند . اصولا" رنگ لباس مکلٌاها تا حدود بسیار زیادی به رنگ
کلاه شاپو آنان مرتبط می شد (3) که اکثرا" به رنگ طوسی یا قهوه ای بود ؛ و
عموما" ساده و بدون نقش استفاده می کردند و به این ترتیب بی اعتنائی خود را
به زرق و برق جهان نشان می دادند و قاعده بر این بود که الگوی جوانتر ها قرار
داشته باشند . با این وجود به ما نوجوانان و جوانان دهه های 1340 و 1350 کوچکترین
ایرادی در لباس و آرایش ظاهری مو نمی گرفتند ؛ و البتٌه تشویق هم نمی کردند .
(1( 1 ) تا به خاطر می آورم آقایان بر حسب لباس به چند گروه عمده
تقسیم می شدند :
-
روحانیان با عمٌامه ، پیراهن یقه آخوندی سفید ، قبا و ردا و
لبٌاده و عبا ( غالبا" نائینی ) و نعلین یا گیوه یزدی در تابستان
-
مکلٌا های اعیان با کلاه شاپو ، کت و شلوار و یقه ی آخوندی
یا به ندرت یقه ی انگلیسی و بین آنها هم معدودی با کراوات ، کفش ؛ یا گیوه یزدی در
فصول گرم تابستان ، بهار و تاحدودی پائیز .
-
افرادی غیر روحانی و غیر یقه سفید ، باصطلاح سنٌتی با شال
سفید بر سر ( مگر آنکه از سادات باشند ) و قبا و ردا و کفش یا گیوه ی درجه دو
-
گروهی با عرقچین بر سر و...
-
گروهی هم که گویا به تدریج زیاد و زیاد تر می شدند سر برهنه
ها یا به کنایه ی این که سنٌت شکنی می کنند « مزلٌف » ها که کلاهی به سر نمی
نهادند ... و لباس یقه سفید ها را داشتند .
-
(2) ریش به نوعی نشانه ی میزان روحانیت و تقوا و تقدس دارنده ی آن
بود و بنابر این مثلا"
-
ریش بلند برای حضرات آیات
-
ریش یک قبضه برای حجج اسلام
-
ریش کوتاه مثلا" به بلندی دو – سه سانتیمتر برای مقدس
ها و بقیه هم در هرحال از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر که در این مورد بیشتر از
سایر موارد زیبائی یا آمدن ریش به صاحب آن هم شرط بود و به آن ته ریش می گفتند .
((3) کلاه شاپو بردو نوع بود :
(3- حصیری سفید رنگ برای فصول گرم
- شاپو که از نمد بود و برحسب مرغوبیت نمد و شکل آن بهترینش
مورد استفاده ی یقه سفید ها بود و از انگلیس وارد می شد و درجات متوسط و نامرغوب
ترش را لوطی ها و ... استفاده می کردند ؛ و امٌا همیشه سعی بر این بود که رنگ کت و
شلوار با رنگ کلاه همآهنگی داشته باشد و از این رو کت و شلوارها بیشتر به رنگ طوسی
– فلفل نمکی – قهوه ای تیره و...بطور کلٌی باصطلاح چرکتاب و بدون نقش باشند یا حدٌ
اکثر راه راه باریک داشته باشند