موضوعات مطالب
آرشيو مطالب
صفحه ها
آمار و امكانات
درباره وبلاگ

علیرضا آیت اللهی هستم ؛ متولد 1324 در یزد ؛ تحصیل و تخصصم در مردم شناسی است ؛ و تجربه و تعهدم به مردم مسلمان و مطالعات فرهنگ و تاریخ اسلامی . بنابر این در حوزه ی مردم شناسی و تاریخ روحانیت ، مبلغان و مروجان مذهب شیعه دوازده امامی یزد ، می نویسم که تعداد کثیری از آنان از اجداد بنده ی « حقیر فقیر سراپا تقصیر » هستند ... پس ، محور کار بر معرفی روحانیانی است که نام خانوادگی آیت اللهی دارند ؛ از شهر یزد برخاسته اند ؛ و اجداد و خویشان آنان .
پیوندها
پیوندها
سایر امکانات
پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند، آرزو مى كند كه سراسر سال، رمضان باشد
آیت الله العظمی آخوند ملٌا جواد شیخدادی برعلیه مدرک گرائی حوزوی

 

مکتب فلسفی – مذهبی آیت اللهی های یزدی

آیت الله العظمی آخوند ملٌا جواد شیخدادی


برعلیه مدرک گرائی حوزوی

 

این روزها مصادف با صد و بیست و ششمین زادروز آیت الله العظمی حاج شیخ جلال الدین آیت اللهی تفتی است ؛ که شخصا" هم مدیون ایشان هستم .

سالهای 1339 – 1340 که بیماریی داشتم و پدرم هم از ( ادامه عمر ؟ و) ادامه تحصیلم نسبتا" قطع امید کرده بودند زیاد به کتابخانه وزیری یزد می رفتم ، هرشب پدرم را در هر موضوعی سؤال پیچ می کردم ؛ و از جمله چون اوایل بلوغم بود سؤالات مذهبی . یک شب گفتند تو که توضیح المسائل را تقریبا" حفظی ، در زبان عربی و ... هم دستی داری ، به علوم حوزوی هم بی علاقه هم نیستی ، حالا که چندان به درس و مشق دبیرستان علاقه نداری برو حوزه علمیه که شاید لااقل خسرالآخره نشوی ... و چند نفر از مدرسان یک حوزه را به من معرفی کردند که در سطوح مناسب تحصیلات حوزوی من بودند ؛ باضافه ی دائی خود ، آیت الله آقا سید مرتضی آیت اللهی ( که در مسجد چهار منار ، بخصوص در دروس نجوم ، خدمتشان می رسیدم ) و آیت الله العظمی حاج شیخ جلال الدین که به من فرمودند : استعداد جغرافیا و نجوم داری . اصول را که گذراندی بیا در دروس من در مسجد سلطان شیخداد .

عرض کردم که من به دنبال مدرک گرفتن و روحانی شدن نیستم . فقط می خواهم بیاموزم .

فرمودند اگر به دنبال مدرک گرفتن نیستی از خودمان هستی ، پس فردا بیا مسجد سلطان شیخداد که در باره طبیعت الارض و نجوم بحث داریم .

جریان « از خودمان هستی » این بود که آیت الله العظمی آخوند ملٌا جواد شیخدادی ، پدر بزرگ مادریِ مادرم ، و استاد و پدر همسر حاج شیخ جلال الدین ، به دادن مدرک به طلبه هایشان رغبت نداشته اند ؛ و  آیت الله العظمی آقا سید یحیی موسوی یزدی ، برادر همسر آخوند ملٌا جواد ، و پدربزرگ مادری پدرم ، نیز نه تنها به ارائه مدرک به شاگردانشان ، که لا اقل حدود ده نفر از آنان به سطح آیت اللهی رسیده اند ، رغبتی نداشته اند بلکه با ارائه جواز اجتهاد مخالف بوده به شاگردان ارشدشان می فرموده اند :

شعور مردم بالاتر از یک کاغذ پاره بنام مدرک است .

اگر مردم شما را به انسان بودن ، مؤمن بودن ( مرد خدا بودن ) و پیشوای مذهبی بودن قبول داشتند خودشان به شما لقب مجتهد می دهند همانطور که به آقای طباطبائی یزدی و من دادند و اگر مردم شما را قبول نداشتند مطمئن باشید که خدا هم شما را قبول نخواهد داشت ؟ آنگاه لقب حجت الاسلامی و آیت اللهی به چه درد شما می خورد ؟ . نباید به مدکی که یکی – دو نفر به ما داده اند متکی باشیم ؛ چه بسا ضررش بیش از نفع و در واقع عدمش به زوجود .

حضرت آیت الله حاج شیخ جلال الدین هم بسیار به سختی نوشته ای به کسی می دادند ... و روزی در باره رویٌه عبادی – سیاسی آیت الله العظمی حاج شیخ فضل الله نوری فرمودند حق با آقای نوری بود . نمی شود هم مسلمان بود و هم بنام مشروطیت قوانین خلاف اسلام وضع کرد یا از بخش هائی از احکام اسلامی بدون کوچکترین توجٌهی گذشت :

شیر بی یال و دم و اشکم که دید ؟!

تا آنجا که من میدانم نظر آیات عظام ، آخوند ملٌا جواد و آقا سید یحیی هم ، در رده همقطاران و دوستانشان ، یعنی آیت الله العظمی آقا سید کاظم طباطبائی یزدی و آیت الله العظمی حاج شیخ فضل الله نوری ، تقریبا" همین بوده است .

البتٌه و صد البته که مقتضیات امروز متفاوت است ...



برچسب :
نوشته شده در پنج شنبه بیست و چهارم 12 1396 توسط agasyyidyahya | لينك ثابت | (0) نظر

X