حجت الاسلام والمسلمین آقا سید اسدالله آیت اللهی (2) :
شهامت در مبارزه ، سلامت و صداقت در مدیریت
ارتباط نگارنده با مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقا سید
اسدالله آیت اللهی علاوه بر اینکه در مسجد مصلٌی عتیق یزد ماموم ایشان بودم در
مجالسی مختلف و از جمله مجالس عقد کنان نیز بود ؛ و بخصوص از سال 1337 که دانش
آموز دبیرستان پهلوی در مرز جنوبی محلٌه مصلٌی بودم و هرروز از خانه مان در کوچه
گودال مصلٌی ، شمال محلٌه ، برای رفت و بازگشت از جلوی مسجد میگذشتم .
درر آن زمان محلٌه مفهومی قوی تر از امروز داشت چنانکه اگر
یکی از بچٌه های محلٌه با بچٌه ای از محله ی دیگر وارد دعوا می شد ؛ بچٌه های
محلٌه حتیبه قیمت کتک خوردن سخت نیز اورا تنها نمی گذاشتند و به همین قیاس است که
امام جماعت محلٌه تا به چه حدٌ برای اهالی محلٌه ارزش داشت .
اگر کسی برای عقد به سراغ آقا سیٌد اسدالله می رفت برای ثبت
عقد دفتر پدرم ، آقا میرزا جواد ( دفتر ازدواج 34 یزد ) ، را معرفی می کردند و
متقابلا" هرکس که برای عقد به دفتر 34 میرفت توصیه می شد که برای خواندن خطبه
ی عقد و صیغه ایجاب یا صیغه قبول از آقا سیٌد اسدالله دعوت به عمل آورد .
عقدی در محلٌه چهارمنار و در منزل یکی از افراد نیمه اعیان
یزد بود که من دفتر عقد را برده بودم و نزد آقا سیٌد اسدالله نشسته بودم و پدرم
آنقدر تاخیر داشتند که پدر داماد در صدد برآمد تا عاقد دیگری خبر کند . آقا سید
اسدالله در حالی که نگران حق را به جانب صاحبان جلسه می دادند آنان را متوجٌه
کردند که والده ی آقا میرزا جواد دچار کسالتی شدید شده بودند و ... از جای خود
بلند شدند که مثلا" در صدد یافتن آقا میرزا جواد بر آیند که پدرم وارد مجلس
شدند و مسئله رفع شد .
پس از اینکه از مجلس عقد بیرون آمدیم جریان را برای پدرم
شرح می دادم که آقا سید اسدالله خطاب به من فرمودند :
قبل از اینکه من و پدرت خویشاوند و از خاندان مشهور و
گسترده آیت اللهی در یزد ، همکار ، هم محلٌه ای ، و ... خلاصه اش حسابی رفیق باشیم
و بخصوص قبل از اینکه کاسب و در پی یک لقمه نان حلال باشیم بنده ی « خدای روزی
رسان » هستیم و وظیفه ی ما بندگی است
عقد کردن هم برای ما قبل از هر چیز بندگی خداست
پس از آن عمل به دین و تبلیغ دین است :
« ما برای وصل کردن آمدیم » و صلح و صلاح مردم ...
و آنگاه کسب روزی حلال ...
در این مورد ، اخلاقا" و انصافا" من نمیتوانستم
فقط جنبه ی مادٌی قضیه را ببینم و با دیگری صیغه ی عقد را بخوانیم ... اگر ما
راستی و درستی را تبلیغ میکنیم باید
خودمان قبل از هرکس راست و درست باشیم . همه به فکر خود هستند و هیچکس نخواست
ببیند مبادا بلایی به سر آقا میرزا جواد آمده است که تاخیر کرده اند . اوٌل اسلام
، اخلاق و انصاف ....
( خاطرات دیگری هم از این جلسات عقد کنان مشترک داشته و
دارم که برخی را قبلا" در سیستم مجازی آورده ام و برخی دیگر را نیز در شرایط
مقتضی خواهم آورد )