گوشه ای از خدمات
آخوند ملٌا اسماعیل عقدائی یزدی (2)
بدون کوچکترین شک
و تردیدی در حوالی 1232 ه . ق شاه خلیل
الله ( امام اسماعیلیه ) در یزد عزم گسترش نفوذ و قدرتِ خود ، نه تنها از نظر
سیاسی بلکه از نظر مذهبی نیز ، داشته است تا نه اینکه فقط شافعیان ، شیعیان دوازده
امامی ، و زرتشتیان را به مذهب اسماعیلیه و پیروی از خود وادارد ؛ بلکه یزد بزرگ و
پررونق آن روزگار را بزرگترین محل درآمد و پایتخت اسماعیلیه سازد . خطر سایر ادیان
و مذاهب یزد را تهدید می کرده است .
« تا آن که روزی بر
اثر منازعه چند تن از مریدان امام با مردم بازاری به اغوا و تحریک ملٌا حسین یزدی
به خانه ی امام هجوم بردند و پس از پاره پاره کردن امام و چند تن از خواص او ،
خانه ی وی راغارت کردند . میرزا محمد جعفر صدرالممالک از متنفذین یزد نیز ، در
تحریک مردم دخالت کرده بود ؛ به همین جهت حاجی محمد زمان خان حکمران یزد ، ملٌا
حسین و چند تن از مسببین فاجعه را بازداشت کرد و مراتب به تهران گزارش داد ( 1232
هجری قمری ) » ( شمیم . ایران در دوره سلطنت قاجار . صص 136 و 137 ) .
تمام شواهد و
قرائن دال بر این است که مریدان امام در بازارِ ثروتمند و پررونق یزد در جهت تبلیغ
مذهب اسماعیلیه نزد مردم و اخذ وجوهات بوده اند که با مقاومت مردم پیرو سایر ادیان
و مذاهب و نهایتا" مقابله ی خونین آنان مواجه شده اند ؛ ضمن آنکه قاجاریان ،
لااقل در آن نخستین سالهای سلطه خود ، آنچنان طرفدار مذهب شیعه دوازده امامی نبوده
چه بسا در جهت تعدیل بین مذاهب موجود یا حتی حمایت از اسماعیلیه می بوده اند .
محمد جعفر
صدرالممالک از سیاسی زادگان و سیاستمدار ، لابد به لحاظ سیاسی – اقتصادی به مقابله
با مردم برخاسته است ؛ امٌا اصل انگیزه مذهبی بوده و در زمانی رخ داده است که جنوب
شهر یزد و درواقع بخش اعظم شهر تحت تاثیر حوزه علمیه آخوند ملٌا اسماعیل عقدائی
یزدی ( نخستین حوزه علمیه شیعه دوازده امامی در یزد و پیرو « مکتب اصولی » ) و
یاران وی بوده است . و این سؤال باقی میماند که رابطه ملٌا حسین یزدی با این مکتب
چه بوده است ؟
( ادامه دارد
انشاء الله )
گوشه ای از خدمات آخوند ملٌا اسماعیل عقدائی یزدی (1)
از زمان مظفریان که نقش دین در حکومت بر یزد – کرمان – شیراز – اصفهان و... پررنگ تر شد نه تنها گاه قدرت طلبان ، چون صفویان که در این راه حتی خود را سید معرفی کردند ! ، در رقابت بایکدیگر از دین مدد می جستند بلکه گاه در رقابت نفوذ و زعامت با علمای دین قرار می گرفتند و بالاتر از این ، استکباریون یا افرادی روحانینما بودند که ، با ساختن و گسترش فرقه های مذهبی ، قصد به حکومت کردن داشتند و فتنه های آقا خان محلاتی و سید محمد علی باب از اینجا ناشی می شد ؛ که از جمله در یزد و نواحی اطراف آن آخوند ملٌا اسماعیل عقدائی یزدی عملا" به مقابله با آنان برخاسته است و منجی شیعه دوازده امامی گشته است . والٌا :
بدون آخوند ملٌا اسماعیل بسیاری از مردم این ناحیه اسماعیلی ، شیخی یا
بابی و بهائی شده بوده اند .
پس از نادر شاه افشار مجددا" هرج و مرجی در ایران به
وجود آمد که قدرت طلبان – روحانیان و مردم سه ضلع آن را تشکیل می دادند . روحانیان
با کمال و زبان خود مردم را جذب می کردند ؛ امٌا قدرت طلبان به زور شمشیر بر مردم
حکومت می کردند و در راه این حکومت همیشه روحانیان را رقیب خود پنداشته از آنان
واهمه مینمودند ...
... تا اسماعیلیه ، که حتی رقیب حکومتی صفویان و حکومتهای
قبلی آنها نیز بودند ، ظهور کردند که که پس از نادر و در زمان زندیان فرصت را
مناسب حکومت برتهران و قم تا کاشان و اصفهان و یزد و کرمان یافتند...
نوشته اند :
« رهبری فرقه ی اسماعیلیه در زمان حکومت زندیه با سید ابو
الحسن خان دهقی قمی بود که حکومت کرمان را داشت . وی به دلیل یاری به لشگر
لطفعلیخان زند در حمله آقا محمد خان قاجار به کرمان از سوی خان قاجار عزل شد .
امٌا از سوی فتحعلیشاه حکمرانی به محلات رفت و در آنجا ساکن شد و پس از فوت او ،
فرزندش شاه خلیل الله ( میرزا شاه خلیل الله ) به مقام امامت و پیشوائی فرقه
اسماعیلیه رسید » . ( شمیم . تاریخ قاجار . 136، و... ) .
اسماعیلیان که مدعی حکومت بودند و بر کرمان و برخی از
زرتشتیانش از یک طرف و محلات قم از طرف دیگر سلطه هائی داشتند ، احتمالا" به
منظور سلطه بر کلٌ این ناحیه ، به یزد که در آن زمان یکی از دو شهر بزرگ ایران ، و
دارای جمعیتی زرتشتی بوده است ، و فترتی چند ده ساله از زمان کریمخان تا زمان آقا
محمد خان نزد روحانیانش ، داشته است مهاجرت کرده اند تا آن شهر را پایگاه تبلیغات
مذهبی ، و به تدریج تبلیغات حکومتی خود ، قرار دهند . غافل از آنکه گفته اند :
هر بیشه گمان مبر که خالی است ...
تاریخ نوشته است که ( پس از حضور آخوند ملٌا اسماعیل به
عنوان اعلم شیعیان دوازده امامی در یزد و بنای مکتب اصولی در آنجا ) :
« شاه خلیل الله پس از مدتی اقامت در محلات به یزد رفت و
چون رهبر فرقه و به قول مردم آن روز دارای دم و دستگاه مفصل بوده مورد حقد و کینه
ی بعضی از روحانیون قرار گرفت ...» ( شمیم . همان ) .
منظور از بعضی ( یکی از ) مشخصا" میرزا محمد جعفر صدر
الممالک است ؛ که وی اعلم یزد نبوده و بنام روحانیت و شراکت با حکومت قاجار ، وی
نیز دم و دستگاهی داشته است ؛ حال آنکه آخوند ملٌا اسماعیل با آنهمه ابهٌت و ساختِ
چنان محلٌه و مسجدی ، ثروتمند یا غیر از آن ، عارف مسلک بوده است ؛ و امٌا به
عنوان رهبر واقعی ( مجتهد ) مردم شیعه دوازده امامی یزد که در آن زمان به همٌت وی
دارای حوزه ای علمیه در یزد شده است از هیچگونه دفاعی دریغ نمی داشته است .
میتوان حدس زد که برخی از مدافعان شیعه دوازده امامی مکتب
اصولی یزد در فتنه 1232 زهجری قمری در یزد
از شاگردان یا طرفداران وی بوده اند ؛ گرچه در آن فتنه هیچ نقشی از وی گزارش نشده
و این نیز مقام و موقعیت واقعی روحانیت وی را می رساند.
( ادامه دارد انشاء الله )